فـــــــانتزیــ خانمـــــ
عشقــولیای آقای مهندس و خانم دکتر
ღ خانــوُوُم مهـــندس ، آقـــاے دکـــتر ღ
دُخـــمل صــولتے ، پسمل آبـــے
وقتی میروی
تمام چیزهای عادی
یادگاری میشوند...
حساس میشوند...
ترک برمیدارند...
برمبل نمیشود نشست،
چون که تو آنجا نشسته بودی...
هوارا نمیشود نفس کشید
که عطر تو آنجا بوده است...
وقتی نیستی
همه چیز
تورا یادآوری میکند
تو را و نبودنت را
✘мɛиʋ✘
✘ᗩяcнιʌɛƨ✘
✘ƒяιɛиƉƨ✘
✘Ɖɛƨιɢиɛr✘